Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-05-02@22:17:09 GMT

سریال‌سازی روی دور تند

تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۹۶۹۸۹

سریال‌سازی روی دور تند

در سال‌های اخیر، روند سریال‌سازی تلویزیون با مسائل و مشکلات متفاوتی مواجه بوده تا جایی که دامنه این اشکالات، تغییرات مدیریتی و ساختاری را برای این بخش از سازمان به همراه داشته است. به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری دانشجو، اگرچه برخی، این تغییرات را به‌دلیل تفاوت نگاه در مدیران سابق و فعلی سازمان صداوسیما می‌دانند ولی واقع امر این است که هر دو جریانی که بر سرکار آمدند بخش مهمی از تغییرات ساختاری را متوجه حوزه تولید فیلم و سریال کردند؛ تغییراتی ازجمله کم رنگ شدن و احیای مجدد نقش سیما فیلم یا سیاستگذاری‌هایی چون آمدن و رفتن مرکز گسترش فیلمنامه‌نویسی تنها بخشی از تحولاتی است که در این چهار، پنج سال اخیر صورت گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای اداره سازمان عریض و طویل صداوسیما، دیدگاه‌های مدیریتی متفاوتی اعمال شده است و هر مدیری طبیعتا دیدگاه و نظریات خود را معجون درد می‌دانند. حالا بعد از یک دوره ادعای کوچک‌سازی و کیفی‌سازی برنامه‌ها در دوره مدیریت محمد سرافراز، که به سرانجام نرسید، مدیرانی به عرصه بازگشتند که مشکل تامین محتوا و جذب مخاطب را در افزایش تولیدات می‌دانند. مرتضی میرباقری، معاون سیمای رسانه ملی در نشست خبری اسفندماه 95 گفت: «صد مجموعه تلویزیونی با حضور 10هزار هنرمند و عوامل فنی برای نمایش در شبکه‌های محتلف سیما در دست تولید است.» تیم جدید مدیریت سازمان صداوسیما تقریبا در حال تحقق این وعده هستند و حالا کمتر شبکه تلویزیونی داریم که سریال پخش نکند. معاون سیما در همان جلسه خبر داد که برنامه جدول نمایشی تلویزیون تا نوروز 97 کامل است و شبکه‌های تلویزیونی در سال 96 در تمام مناسبت‌ها مجموعه‌های ایرانی جدید پخش می‌کنند.

به قول میرباقری، این خبر حداقل برای 10هزار نفر از هنرمندان و عواملی که دوباره سرکار می‌آیند، امیدوار‌کننده است. وقتی به حجم سریال‌های در حال تولید نگاه می‌کنید، گویا همین اتفاق افتاده و به قول معاون سیما، کمتر کسی است که دستی بر آتش داشته باشد و حالا مشغول سریال‌سازی برای تلویزیون نباشد. صدا و سیما در سریال‌سازی دست تنها نیست مثلا سازمان هنری رسانه‌ای اوج با هدف توسعه تولیدات خود و به سفارش سازمان صدا و سیما، 16 سریال را در دستور تولید دارد که پنج سریال آن الف ویژه است.

سوالی که مطرح است اینکه آیا با روندی که برای ارتقای کمی سریال‌ها، در پیش گرفته شده، کیفیت سریال‌ها مطلوب بوده و این شکل ساخت سریال‌های زیاد و شبیه هم، مخاطبان صداوسیما را افزایش داده است؟ نظرسنجی از برنامه‌های تلویزیونی، ابزار ارزشمندی برای ارزیابی وضعیت افکارعمومی درباره برنامه‌های تولیدی و پخش‌شده در رسانه ملی است. با وجود نواقصی که متوجه این سیستم آمارگیری برنامه تلویزیونی است ولی برای قضاوت در مورد میزان بازدید سریال‌های تلویزیونی به آمار مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما، رجوع می‌کنیم، این مرکز معمولا برای دریافت بازخوردهای مخاطبان برنامه‌های تلویزیونی از شیوه‌های مختلفی چون نظرسنجی حضوری، الکترونیکی، تلفنی و نظرسنجی اینترنتی بهره می‌گیرد و نتایج را از طریق معاونت سیما اعلام می‌کند.

در گزارشی که معاونت سیما، برای موفقیت برنامه‌های مناسبتی نوروز96 اعلام کرد، آمده بود: «نظرسنجی‌ها درخصوص برنامه‌های شبکه‌های سیما در هفته اول نوروز۹۶، نشان‌دهنده افزایش میزان بینندگان و رضایت آنان از برنامه‌های مختلف پخش‌شده نسبت به سال گذشته است.»

در همین گزارش آمده: «درمجموع میزان بینندگان مجموعه‌های تلویزیونی شبکه‌های یک، دو و سه نسبت به سال گذشته افزایشی حدودا ۲۵ درصدی را نشان می‌دهد. براساس این نظرسنجی، دو برنامه سرگرمی‌ساز شبکه نسیم یعنی «خندوانه» و «دورهمی» هم نسبت به سال گذشته با افزایش میزان بینندگان مواجه شده‌اند.» فارغ از درستی یا نادرستی این نظرسنجی، براساس همین آمار، هیچ‌کدام از سریال‌های نوروزی جایگاه مطلوبی بین مخاطبان نداشتند. البته شاید این توجیه برای مدیران فعلی باقی است که این نظرسنجی حاصل کار مدیران قبلی است.

فعلا سازمان با افزایش تعداد سریال‌های تلویزیونی که با بودجه‌های محدود ساخته می‌شوند، زمان می‌خرد و قاب تلویزیون را پر نگه می‌دارد. تا آخر امسال و با اعلام رسمی رسانه ملی در مورد میزان مخاطبان سریال‌های تلویزیونی، مشخص می‌شود که اجرای سیاست بالا بردن تعداد تولیدات سریال‌، توانسته با فضاهای نمایشی دیگر در کشور رقابت کند یا نه؟

مجید مولایی، تهیه‌کننده سریال «آهو»:

سریال‌سازی‌ مثل رب‌سازی در کارخانه شد‌ه ا‌ست

این روزها مجید مولایی، سریال «آهو» را تهیه‌کنندگی می‌کند؛ داستان عاشقانه تاریخی که به دوره قاجار تعلق دارد. در این سریال عزیزا... حمیدنژاد نیز روایتی جدید از آدم‌های آن دوره تاریخی را کارگردانی می‌کند. پیش از این مجید مولایی و عزیزا... حمیدنژاد سریال اپیزودیک «چرخ‌فلک» را با همکاری هم به تولید رسانده‌ بودند که در حال حاضر از شبکه سه سیما باز‌پخش می‌شود. آنچه می‌خوانید متن گفت‌وگوی مجید مولایی با «فرهیختگان»، در مورد وضعیت سریال‌سازی در صداوسیما است:

در سال‌های اخیر عمده تهیه‌کنندگان و برنامه‌سازان، نسبت به بدهی‌های سازمان صد‌او‌سیما گله‌مند بوده‌اند و برخی روند کند سریال‌سازی را معوقات سازمان می‌دانسته‌اند. در حال حاضر وضعیت سریال‌سازی و پرداخت معوقات سازمان به تهیه‌کنندگان چگونه است؟

با نگاهی به حجم سریال‌هایی که این روزها در حال تولیدند یا در مرحله پیش‌تولید هستند، به نظر می‌رسد به لحاظ کمی، وضع سریال‌سازی نسبت به دوسال قبل بهتر شده است. در مورد بدهکار شدن سازمان به همکاران هم فکر می‌کنم پرداخت‌ها در دو سال گذشته به خوبی انجام شده و سازمان در این مورد مثل سال‌های قبل دچار بحران نیست. مشکلات مالی‌ای که سال‌های قبل برای برخی تهیه‌کنندگان پیش می‌آمد به این دلیل بود که رابطه مستقیمی بین بودجه اختصاص یافته با سریال‌ها و تعهداتی که مدیران می‌دادند، وجود نداشت. معمولا مدیران علاقه داشتند آنتن پر شود تا بیشتر به چشم بیایند و بیلان کاری بدهند. آنها برای اینکه مشکل آنتن را حل کنند از خرج می‌تراشیدند بدون اینکه منبع آن از جایی تامین شده باشد. آنان تصور می‌کردند بالاخره سازمان بدهی‌اش را تسویه می‌کند و می‌تواند تهیه‌کننده‌ را تامین کند. برای همین یکسری مشکلات و بدعهدی‌های مالی پیش آمد و روند سریال‌سازی مدتی کند شد. اما در حال حاضر حداقل در حوزه نمایش می‌دانم شرایط اقتصادی بهتری فراهم شده است؛ بودجه‌ای مستقل برای امور نمایشی اختصاص می‌یابد و همین مساله شرایط را بهتر کرده است.

همانطور که گفتید با افزایش حجم سریال‌سازی در سازمان مواجهیم. فکر می‌کنید این حجم ساخت بتواند خواسته‌های مخاطبان از آثار نمایشی تلویزیون را تامین کند؟

بحث جدی‌تری که در آینده می‌تواند گریبان مدیران صدا وسیما را بگیرد، این است که آیا مخاطبان از این سریال‌ها راضی خواهند بود یا نه؟ من تصور می‌کنم کمیت در جذب و جمع کردن مخاطب، اثری ندارد، چون بسیاری از قصه‌ها و سریال‌هایی که امروز ساخته می‌شوند، تکراری هستند و مشابه آن، قبلا از تلویزیون پخش شده است. اصرار بر ساخت تعداد زیاد سریال، شاید به این دلیل خوب باشد که تعدادی از اهالی فنی سینما و تلویزیون مشغول کار شوند و مدیران سازمان، گزارش کار بدهند. اما نتیجه این‌گونه ‌می‌شود که پنج سریال از پنج شبکه پخش می‌شود و تقریبا قصه‌ها در یک مایه هستند، فرم بازیگران شبیه هم است و آن اتفاقی که در جذب مخاطب می‌خواهند، نخواهد افتاد. ماجرا کاملا واضح است، وقتی تولید بالا می‌رود بودجه اختصاصی به هر پروژه کمتر می‌شود و در نتیجه تهیه‌کننده‌ها و عوامل برای اینکه کار را جلو ببرند، در یک شرایط شبیه هم، یکسری کارهای شبیه هم را خواهند ساخت.

همین است که تلویزیون سریال دارد، ولی خیلی از مخاطبان را درگیر خود نکرده و مثل قبل نیست که مردم در خانواده‌ها در مورد قصه یک سریال صحبت کنند. این حجم تولید انبوه کمکی به بیشتر دیده شدن سریال‌ها نخواهد کرد چون مخاطب امروز با مخاطب قدیمی فرق دارد و قدرت انتخاب دارد و ناچار نیست آن چیزی را ببیند که صرفا ما دل‌مان می‌خواهد. مخاطب نیاز به دیدن قصه و سریال خوب دارد و برای دیدن یک سریال در شبکه نمایش خانگی پول می‌دهد، در حالی که حاضر نیست سریال رایگان از تلویزیون ببیند. به خاطر اینکه سریال‌های تلویزیون راضی‌اش ‌نمی‌کند.

به‌رغم خواست سازمان برای جذب مخاطبان سریال‌های تلویزیونی، بنا به گفته شما هنوز در این زمینه موفق نبوده است. فکر می کنید چرا سریال‌ها نتوانسته‌اند بامخاطبان امروز خود ارتباط برقرار کنند؟

بیشترین چالشی که سازمان در سریال‌سازی دارد، مربوط به ضعف فیلمنامه‌هاست و اینکه فیلمنامه‌ها نتوانسته‌اند با سلیقه مخاطب همراه شوند. برای ساخت یک سریال خوب، کارگردان و تیم تولید خوب داریم، ولی مهم‌ترین چالش در حوزه فیلمنامه‌نویسی است. البته این مشکل فقط مربوط به توانایی نویسنده‌های ما نیست، چون فیلمنامه‌نویس‌های خوبی داریم ولی در نگارش فیلمنامه‌ها همیشه موانعی برای ورود به عرصه‌ها و موضوعات نو وجود دارد. به هر حال وقتی رسانه‌ای با رویکردی خاص به موضوعات نگاه می‌کند، نویسنده‌ها هم خودسانسوری می‌کنند و همین امر مهم‌ترین آسیب برای ورود به عرصه‌های نو در نویسندگی است.مشکل دیگر در نوع نگاه مدیران به رسانه است که از قدیم داشته‌اند و هنوز هم دارند. مدیران ما فکر می‌کنند رسانه امر ثابتی است و سلیقه مردم نیز ثابت است. بنابراین با یک فرمول از پیش‌تعیین شده و غیر‌قابل تغییر و انعطاف می‌توان سال‌های سال، سریال ساخت و مخاطب هم ملزم است آنچه را می‌سازیم، ببیند. در حالی که مخاطب با قدرت انتخاب خودش سراغ سریال دیگری می‌رود. مدیران حوزه نمایش، حتی به ضرورت قصه هم انعطافی از خود نشان نمی‌دهند. در مورد همین سریال «آهو» مثال می‌زنم. به هر حال قصه در زمان قاجار روایت می‌شود و زنان در آن دوره پوششی داشته‌اند که با فرهنگ ایرانی هماهنگ بوده است ولی وقتی در گریم بازیگر، بخواهیم به همان چهره زنان دوره قاجار، نزدیک شویم، مانع اجرای کار می‌شوند. خب وقتی مخاطب این غیر‌واقعی شدن را در تصویر ببیند، آن را پس می‌زند و می‌گوید همه قصه‌های شما تصنعی و غیر‌واقعی است و در نتیجه نه تعلیق‌ها را باور می‌کند و نه شخصیت‌های قصه را. بنابراین چون مخاطب امکان انتخاب دارد، سراغ رسانه‌های دیگر می‌رود.

در این راستا مدیریت حرفه‌ای‌تر در حوزه نمایش باید اعمال شود تا تعداد تولید سریال‌ها و بودجه هر سریال را منطقی کند. اینکه بخواهیم تعداد سریال را بالا ببریم و مثل کارخانه رب‌سازی، همه را شبیه هم بسازیم، فقط برای بالا بردن بیلان کاری مدیران خوب است و هیچ فایده‌ای برای جذب مخاطب ندارد.

امرالله احمدجو، نویسنده و کارگردان سریال «روزی روزگاری» و «تفنگ سرپر»:

شوق سریال‌سازی را در من کشتند

نماهای لانگ‌شات از بیابان‌های مرکزی ایران، قهرمانان و قصه‌ای که مردم هنوز دوستش دارند؛ یک وسترن تمام‌عیار ایرانی با تفنگ و اسب و دوئل‌هایش، با همان موسیقی‌ای که روی اثر نشسته و نام «روزی روزگاری» را در خاطره‌ها باقی گذاشته است. «روزی روزگاری»، «‌تفنگ سرپر» و «پشت کوه‌های بلند» سه سریال تلویزیونی هستند که با نویسندگی و کارگردانی امرا... احمدجو در سه دوره مدیریتی سازمان صدا‌وسیما ساخته شده‌اند. هر کدام از آنها قصه خاص خودش را دارند. احمدجو حالا که بعد از سال‌ها، به ساخت این سه اثر نگاه می‌کند، دل‌خوشی از «پشت کوه‌های بلند» ندارد. می‌گوید: «در هر دوره‌ای که برای ساخت سریال اقدام کرده‌ام، اعمال نظرها غلیظ‌تر شده و شرایط دشوارتر، تا اثری که می‌سازم، نسبت به آنچه در ذهن داشتم، فاصله بگیرد.» دیدن قصه‌هایی که احمدجو تصویر می‌کند حوصله می‌خواهد و مخاطب کم کم با آن ارتباط برقرار می‌کند. البته سریال‌های او خواهان هم کم ندارد. همراه شدن برای ساخت این قصه‌ها هم حوصله می‌خواهد؛ چیزی که انگار، این روزها از توان مدیران تلویزیونی خارج است؛ مدیرانی که دنبال ساختن کار در کمترین زمان هستند. احمدجو می‌گوید: «گویا شتاب در ساخت سریال‌های تلویزیونی به یک روال عادی تبدیل شده و یک گونه مسابقه با سرعت نادرست را به وجود آورده است.» آنچه می‌خوانید گفت‌و‌گوی روزنامه «فرهیختگان» با امرا... احمدجو است:

گویا برای ساخت سریال‌های فاخر،‌ به تناسب هزینه‌ای که مدیران می‌کنند، حساسیت‌ها و اعمال‌نظرهای مدیریتی وجود داشته و دارد. از جمله اعمال‌نظرهایی که چندی پیش آقای میرباقری حتی در مورد مراحل فیلمنامه‌نویسی سلمان فارسی به آن اشاره کرد و گویا دامنه آن تا مرحله تولید و حتی پس از تولید یک اثر ادامه دارد. شما سه سریال تلویزیونی فاخر با فاصله‌های زمانی و در دوره‌های مختلف مدیریتی ساخته‌اید که هر کدام بازخوردهای متفاوتی از طرف مخاطب داشته‌اند. برای کدام یک از این سریال‌ها، این اعمال‌نظرها وجود داشته و تاثیرات آن چگونه بوده است؟

این اعمال‌نظرها که همیشه هست؛ قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، همیشه بوده است. منتها این اعمال‌نظرها را می‌توان از نظر کیفیت آن و اینکه بر چه اساس و مبنایی است، ارزیابی کرد. گاهی اعمال نظر خوب است؛ اگر مشاوره درست بدهند، ولی گاهی تاثیر منفی روی کار دارد. همین موضوع باعث شده است که من ظرف 30 سال فقط سه سریال بسازم که هر کدام همزمان با روی کار آمدن مدیران جدید بوده است. یکی «روزی روزگاری» بود در زمان آقای محمد هاشمی، یکی در زمان علی لاریجانی و دیگری در زمان آقای ضرغامی. حالا نمی‌دانم باز هم زمان رئیس جدید سهم دارم یا نه (باخنده). اما هر چی پیش آمدیم یک مقدار اعمال‌نظر‌ها غلیظ‌تر شد. مثلا در «روزی روزگاری» راحت‌تر می‌شد با آن کنار آمد. نه اینکه اعمال نظر نشده باشد. اما صادقانه بود و با بحث زیادی تصمیم نهایی گرفته می‌شد. هرچند، ممکن بود مطابق میل من نباشد ولی آن اعمال‌نظر‌ها با حسن‌نیت بود و آنقدر هم آسیب‌رسان نبود. هرچند، هر مقدار آن می‌تواند آسیب بزند اما به هر حال کار زیر و رو نشد. در «تفنگ سر پر» باز نسبت به کار آخر، خیلی کمتر بود.

ولی کار آخر (پشت‌کوه‌های بلند)، واقعا شوق من را برای اینکه دوباره بخواهم سر صحنه باشم از بین برد. در کار آخر بنا بود مثل همین موردی که در «سلطان و شبان» دیدید؛ قصه‌ای فانتزی در مورد کلیت مساله پادشاهی و دیکتاتوری پادشاهان باشد ولی هر بار، کار را بنا به انگیزه‌ای دستکاری کردند. اصلا کار را به هم ریختند و بعد پخش کردند در صورتی که لزومی نداشت. کار که هنوز هست و می‌توانید نگاه کنید. فرض کنیم در قسمتی کسی روی زمین بیهوش افتاده است، در ادامه، سکانسی گذاشتند که همین شخص صحیح و سالم ایستاده است، دوباره برمی‌گردند این شخص بیهوش افتاده است. تصورات و بعضا برداشت‌های متفاوت و اغلب نادرست با آن چیزی که داشتم بر کار اعمال می‌شد. مثلا یک نمونه که خیلی به من برخورد و ناراحت شدم و خیلی تاوان بزرگی داشت این بود که فرمودند این قسمت امشب قابل پخش نیست، گفتیم چرا؟ گفتند برای اینکه دیشب ما این بازیگر را دیدیم که ریشش سیاه بوده و حالا امشب سفید شده است. استدلال‌شان این بود که تماشاچی تعجب می‌کند که چرا یک‌شبه این اتفاق افتاده است. خب 30 سال گذشته است! گریم نشان می‌دهد که زمان زیادی گذشته است. این سفید شدن ریش که اتفاقا تعمد هم در آن بوده است موضوعی بود که مثلا آن شخص بسیار دچار وهم و هراس و این چیزها بوده و به اشتباه شاه قصه را کتک زده و پنهان شده است و از ترس این‌گونه شده است.

به هر صورت، این‌طور برداشت‌های بسیار شخصی که حالا اسمش را سلیقه‌ای گذاشته‌اند، در هر کاری؛ چه تاریخی و چه غیرتاریخی آسیب‌رسان هستند. اگر به کسی که فیلمنامه را نوشته اعتماد دارند، پس این برخوردها چه معنایی دارد. من حرفم این است که اگر اعتماد ندارند اصلا چرا کار را به شخص می‌سپارند تا بسازد؟ اگر هم اعتماد دارند باید به سلیقه‌اش اعتماد داشته باشند تا او هم بتواند از خودش دفاع کند و پشت این مسائل پنهان نشود. فرض کنید کار من هزار تا ایراد هم داشته باشد. به راحتی می‌توانم خودم را پشت این اعمال‌نظر‌ها پنهان کنم و بگویم نخیر من شاهکار ساخته بودم و آن را خراب کردند. وقتی سلیقه بنده ارائه شود، دیگر مسئولیت خوب و بد کیفیت و همه چیز آن مستقیما با بنده است. باور کنید خود ما، خیلی بهتر از مسئولان خط قرمز‌ها را ملکه ذهن کرده‌ایم و خودبه‌خود کسی طرف این مسائل نمی‌رود. حالا بحث‌هایی که بعضا راجع به برخی فیلمسازها می‌شود، متفاوت است و قضایای بسیاری دخیل هستند؛ اما واقعیت این است که اغلب قریب به اتفاق فیلمساز‌های ما واقعا ملکه ذهن‌شان شده است که باید از چه چیزهایی پرهیز کنند و کجا میدان آنهاست و مطابق آن چیزی که قانون است کار کنند. بنده هم استثنا نیستم. بعد از سال‌ها تجربه می‌دانم بعضی چیزها را نباید و لزومی ندارد به آن نزدیک شوم.

اما نکته مهم‌تر در کار‌های تاریخی، مدت زمانی است که برای ساخت آن تشخیص می‌دهند. گویا شتاب در ساخت سریال‌های تلویزیونی به روالی عادی تبدیل شده است و یک گونه مسابقه با سرعتی نالازم را به وجود آورده است. باز یک مقدار «روزی روزگاری» وضعیت زمانی خوبی داشت ولی هم در «تفنگ سرپر» و هم این کار آخری، برآورد زمانی دقیقی وجود نداشت. در حالی که برای هر کاری باید زمان واقعی آن را در نظر گرفت. در حال حاضر هم انگار شرایط به گونه‌ای شده که با کم کردن زمان ساخت، صرفه‌جویی کنند. به خصوص از زمانی که کارها به شکل پیمان‌کاری به کسی واگذار می‌شود، دیگر آن شخص خیلی عجله دارد که کار را سریع برساند. البته حق هم دارد؛ چون مخارج روزمره فیلمسازی بالاست؛ حتی اگر یک روز زودتر کار تمام شود تفاوت رقم زیاد است.

شما در یک اثر تاریخی با دو بازیگر که پشت رل نشسته‌اند و دیالوگ خود را به صورت نمایشی می‌گویند، طرف نیستید. در کارهایی مثل «روزی روزگاری» یا «تفنگ سرپر» با سوارکاری و صحنه‌ها و شرایط دیگری مواجهید که شاید بازیگرهایش هم‌ سن‌و‌سال‌شان، از این مسائل گذشته باشد و سوارکار حرفه‌ای نباشند. اسب‌ها هم برای این قضیه تربیت نشده‌اند و اصلا شرایط خیلی فرق می‌کند. طبیعی است که در این شرایط، زمان بیشتری لازم است. معمولا در کارهای تاریخی، مدت زمانی که برای اجرا در نظر گرفته می‌شود، با نوع کار مناسبتی ندارد. این مساله از عدم شناخت مدیران است؛ مگر مدیرانی که قبلا کار تاریخی را تجربه کرده باشند. البته فرق را همه می‌دانند اما مساله «خیلی فرق داشتن» است که خیلی‌ها آن را باور ندارند. برای کاری مانند «تفنگ سر پر» برآورد اولیه 10 ماه بود ولی حجم فیلمنامه نشان می‌داد این کار غیر‌ممکن است؛ مگر اینکه بخواهیم کاری را سر‌هم‌بندی کنیم و به کیفیت کاری نداشته باشیم. اصلا مگر ممکن است آن حجم از فیلمنامه را با آن همه بازیگر، تعدد لوکیشن و آن مجموعه ابزار، در 10 ماه ساخت. در این راستا اگر دنبال آسیب این قضیه هستیم این بخش فوق‌العاده دارای اهمیت است.

به غیر از اعمال‌نظرهای مدیران و تعجیل برای ساخت در سریال اخیرتان، آیا محدودیت‌هایی به لحاظ تیم فنی و هنری هم داشته‌اید؟

بله، متاسفانه عوامل هم با شرایط تربیت می‌شوند. مثلا در «روزی روزگاری» حداقل 90 درصد افراد، عاشق کار بودند و جدیتی که در تک تک عوامل وجود داشت نیروی بهتری ایجاد می‌کرد؛ تا مثلا در «تفنگ سر‌پر» که این درصد خیلی پایین آمده بود. متوجه شدم بازیگرهایی که در کار قبلی با هم کار کرده بودیم - در فاصله هفت، هشت سالی که من نبودم- در کارهای دیگر عادت‌های عجیبی پیدا کرده بودند. مثلا فرض کنید این جمله را از بعضی بازیگران کم نشنیده‌ام که می‌گویند در کارهای دیگر به ما می‌گویند خودتان دیالوگ را بگویید. این در حالی است که در آرایش دیالوگ باید دقت کرد. نباید یک مو کم و زیاد شود و بازیگر موظف به اجرای دقیق دیالوگ با لحن درست است؛ از این مشکلات بگیرید تا همان مسابقه سرعت برای ساخت اثر که به تیم هم سرایت کرده یا مسائل دیگری مانند مادی‌گرایی که نسبت به قدیم غلیظ‌تر شده است. من کار را نمی‌سازم که کسب درآمد کنم.

به هر حال خدا می‌رساند و می‌توان به گونه‌ای گذران کرد. کسانی که با من کار کرده‌اند می‌دانند، هیچ‌گاه من برای هیچ‌کدام از کارها قراردادی نبسته‌ام و حتی حرفش را هم نزده‌ام. شخصا مساله‌ اصلی برای من کار بوده و با عواملی که همین دغدغه را دارند سعی کرده‌ام کار کنم. در کار آخر، واقعا بازیگرهای اصفهان - چون کار با لهجه اصفهانی بود- سنگ‌تمام گذاشته‌اند. قرادادهایشان هست. اغلب اصلا حرفی راجع به کم و زیاد آن نزده‌اند، گفته‌اند ما سفید امضا می‌کنیم هر چقدر دل‌تان خواست بنویسید. بحث راجع به کم و زیاد و اینها نیست. با این حال این شانس را داشته‌ام که دوستانی دور من جمع شوند که مساله‌شان کار باشد. اما خب فقط بازیگر نیست. عوامل متعددی در کار نقش دارند. یک موضوع دیگر که هنوز فکر می‌کنم این کار آخر را از بین برد موسیقی آن است.

آهنگسازی را به این کار تحمیل کردند که اصلا موزیک‌ساز نیست؛ نه سواد داشت و نه سلیقه و فقط ادعا داشت. این آقا هزینه مختصری که برای موزیک متن داشتیم، از بین برد. برای نمونه یکسری قطعه در مایه اصفهان ساخت که بسیار محزون بود. استدلالش هم این بود که دلم می‌خواهد، آن را دقیق بنویسید. وقتی به او می‌گفتیم این ‌همه گوشه و دستگاه در موسیقی ایرانی، چرا فقط اصفهان؟ می‌گفت چون کار در اصفهان ساخته شده، من اصفهان را انتخاب کرده‌ام در صورتی که هر آهنگسازی می‌داند این فقط یک اسم است. اصلا موسیقی اصفهان تشخصی به این شکلی ندارد که با این اسم منتسب به شهر اصفهان شود. ما برای این کار سینا فرزادی‌پور و بابک رجبی، دو جوان با‌استعداد را معرفی کردیم که قبول نکردند و همین آقای مانی جعفرزاده را برای ساخت موسیقی متن که موسیقی اصلی است، به من تحمیل کردند. در حالی که موسیقی صحنه، ترانه پایانی و 10 قسمت پایانی را همین دو جوان، اتفاقا با هزینه خیلی کم ساختند و خیلی هم بهتر شد.

کارهای من تماما خیلی دست در دست موسیقی دارند. اصلا اگر موسیقی آنها حذف شود کار کاملا برهنه می‌شود؛ یعنی موسیقی‌شان تزئینی نیست، بلکه بخشی از ساختار کار است. در «روزی روزگاری» چون کار موسیقی آن به عهده استادی مثل فخرالدینی بود دیدید چقدر موسیقی با کار سازگار بود و قصه را آب و رنگ داد و اصلا در خود کار حل شد. اما شما کار آخر را نگاه کنید؛ ما مجبور شدیم یک قطعه افکتیو این آقا را بارها استفاده کنیم؛ چون چیز دیگری نداشت و هر بار مجبور بودیم مثلا بخش‌هایی از آن را کوتاه و تدوین کنیم و روی کار بگذاریم.

در حال حاضر فیلمنامه‌ای برای ساخت در شرایط جدید دارید؟

یک کار نوشته و خریداری شده از طرف شبکه یک دارم و دو کار هم در شبکه سه دارم. اسم یکی از آنها «حقایق اتفاقیه» یا «ملیجک» است. دیگری اسمش «صحرایی» است. در شبکه اول هم کاری راجع به دفاع مقدس به اسم «تولد» دارم. سریالی است که سال 71 بعد از «روزی روزگاری» خریداری شد. یک زمانی خیلی به دنبال این کار بودم، چون این کار را با دلم نوشتم و متعلق به زمانی بود که اولین فرزندم در جنگ به دنیا آمد. اتفاقا همان روزها در اصفهان بمباران هوایی بود. ضد‌هوایی‌ها به کار افتادند. فکر کردم من الان ذوق‌زده تولد فرزندم بوده و در جای امنی هستم، در حالی که رزمنده‌هایی هستند که از میهن دفاع می‌کنند. همانجا بود که در ذهنم قصه تولد شکل گرفت. در فارابی ابتدا شکل سینمایی داشت و تصویب شد و بعدا تلویزیون آن را خواست. از من خواستند آن را گسترش بدهم، البته برای فیلم سینمایی خیلی طولانی بود. آن را بازنویسی کردم؛ تبدیل به سریال شد و آنها هم خریداری کردند.

قصه خیلی ساده است. زن و شوهر جوانی که اولین فرزندشان به دنیا می‌آید. آنان در مسافرتی مجبور می‌‌شوند در یک شهر مرزی توقف کنند. مرد، زنش را به زایشگاه می‌برد و همان موقع شهر اشغال می‌شود. حالا دیگر قصه نجات بچه است. البته بازرگانی هم در کار است و خانمی که رئیس زایشگاه و شخصیتی شبیه خاله لیلا دارد؛ مرد‌صفت و مدیر و مدبر است. ممکن است این قصه‌ای که الان آن را می‌گویم در کار کارگردان دیگری هم دیده باشید ولی من این فیلمنامه را سال 71 به فارابی تحویل دادم و تصویب شد. یک کار دیگر در شبکه یک دارم به نام «کوتوال» که به معنای دژبان است. در مورد حمله مغول‌هاست که از بنده خواستند فیلمنامه‌ای در این باره ارائه کنم. طرح مختصری هم داشتند که آن را به من دادند و این سریال بر اساس آن نوشته شد. اینها الان در سازمان موجودند و سازمان مالک آنهاست.

فکر نمی‌کنید در شرایط تصویب و تولید فیلمنامه‌هایتان، بین شمایی که یک مقدار از تهران یا از فضای بعضی روابط مدیران فرهنگی دورتر هستید، به نسبت دیگر فیلمسازان، تبعیض شده است؟

وضعیت فعلی من نسبت به قبل، خیلی فرق می‌کند. قبلا تهران بودم و به تازگی به اصفهان برگشته‌ام. الان هم برای شوراها اسم آشناتری هستم. ولی حدود پنج سال پیش فهمیدم خیلی از کارهای من که راحت‌تر تصویب شده به خاطر حضور آقای ارگانی در شوراها بوده است. معمولا در شوراها نگاه درستی نسبت به فیلمنامه‌هایی که پر‌دیالوگ هستند، وجود ندارد. آقای ارگانی از معدود افرادی بود که مقابل خیلی از ایراد‌های معمول که مثلا کار پر‌دیالوگ است، می‌ایستاد. این تصور که دیالوگ و صدا از تصویر جداست، ناشی از عدم شناخت سینماست. اما متاسفانه روح حاکم بر تصمیم‌گیری در شوراهای تصویب فیلمنامه همین است. صدا مانند اجزای دیگر مثل رنگ و کادر‌بندی و نور در ساختار تصویر است. حالا آموزش ناقصی در دانشکده‌ها هست و بخش زیادی از اساتید که خود نیاز به آموختن دارند، فکر می‌کنند، سینما یعنی تصویر و اتفاقا همین‌ها در شوراها جاخوش کرده‌اند و می‌گویند فیلمنامه باید کم دیالوگ باشد. این مشکل اصلی من بوده و همچنان هست. مشکل دیگر این است که کارهایم اغلب ساختار قصه‌ای دارند ولی با متر داستان سنجیده می‌شوند. داستان و قصه دو تعریف جداگانه دارند و هر بار باید سر همین موضوع با آنها بحث کنم.

در این تعریف داستان به چه معنا و قصه به چه معنا است؟

خیلی خلاصه اگر بگویم، داستان بر روابط علی و معلولی استوار است ولی قصه بر اتفاق استوار است. اتفاق به این معنا که درویشی داشت می‌رفت پرنده‌ای برِ شال او نشست و او را بردند و گفتند تو پادشاه این شهر هستی. این اتفاق و معمولا فانتزی است. اما داستان، باورپذیری‌اش را در ما‌به‌ازای واقعیت تعقیب می‌کند. مثلا «روزی روزگاری» قصه است، هرچند ممکن است در بخش‌هایی از جزئیات، تطبیق با واقعیات هم داشته باشد اما اساس و پایه‌ریزی‌اش قصه است و در بعضی موارد خیلی فانتزی می‌شود. مثلا وقتی دهل‌زن و سورنا‌زن با سازشان با هم ارتباط برقرار می‌کنند و با هم حرف می‌زنند، در واقعیت چنین چیزی مطلقا وجود ندارد و اگر هم باشد خیلی قراردادی و تقریبا نشدنی است. اگر اینها جزء دروس بود و با دقت تدریس می‌شد طبیعتا لذت بیشتری هم از دروسی که می‌خوانند خواهند برد. من در چند شورا عضو بوده‌ام. تعجب می‌کردند که هر کاری را به بنده می‌سپردند با این طمع می‌خواندم که الان در حال خواندن یک فیلمنامه داغ هستم.

حالا اگر از دیدن ضعف فیلمنامه، سرخورده می‌شدم، مساله دیگری بود؛ ولی معمول شده دوستانی که با همدیگر شورا را تشکیل می‌دهند اغلب تصورشان این است که از اول باید دنبال اشکال و ایراد بگردند. این دو نگاه متفاوت است. شما وقتی کتابی از کتابفروشی می‌خرید با این شوق و ذوق به خانه می‌آیید که آن را باز کنید و از متنش لذت ببرید. اما اگر فرض کنیم شاهکارهای جهان را با این باور بخوانیم که ببینیم اشکالاتش چیست محال است اشکالی؛ چه واقعی و چه وهمی در آن پیدا نکنیم. متاسفانه اینکه از فیلمنامه لذت نبرند و دنبال ایراد بگردند،‌ در شوراها تبدیل به یک عادت شده است. در حالی که این مساله تلخی زیادی برای فیلمنامه‌نویس در پی دارد. برخی دوستان شورا هنگام تصویب فیلمنامه در مقام منتقد وارد می‌شوند؛ در حالی که این مقام برایشان صادق نیست. این موضوع به فیلمنامه‌نویس‌ها به‌خصوص به جوان‌ترها لطمه می‌زند و ممکن است سرخورده شوند و دیگر دست به قلم نبرند.

حامد عنقا، نویسنده «انقلاب زیبا»:

هنرمندان هم مقصر هستند

حامد عنقا، سالی یک کار بیشتر برای تلویزیون نمی‌نویسد. در حال حاضر سریال «پیکسل» از او، در آستانه پخش است و مشغول آخرین مراحل نگارش فیلمنامه سریال «پدر» برای تولید در شبکه دو است. او در مورد مساله‌ای که برخی تهیه‌کنندگان مطرح می‌کنند مبنی‌براینکه مشکل کیفیت پایین سریال‌های تلویزیون، ضعف فیلمنامه‌ها است؛ می‌گوید: «‌تهیه‌کننده‌ای که فکر می‌کند فیلمنامه خوب نیست، اگر سواد دارد و حرفه‌ای است، خب فیلم نسازد. اگر تهیه‌کننده ادا در‌نمی‌آورد و فقط به دنبال جیب خودش نیست و به فکر این نیست که فقط پول در‌بیاورد و بعد ادای آدم‌های شکست خورده را درنمی‌آورد، خب فیلم نسازد. این اوج ریاکاری است که یک فیلم‌ بسازید و بعد بگویید ما مشکل فیلمنامه داریم.»

عنقا در پاسخ به سوالی که برخی معتقدند تعدد سریال‌ها، کیفیت کار را کم کرده است، می‌گوید: «خیلی سخت است که کمیت و کیفیت را با هم حفظ کرد. تعداد سریال‌ها زیاد است و به جهت حجم رسانه‌ها و فضای مجازی و...، دیگر سریال‌ها مثل سال‌های گذشته شاخص نمی‌شوند به طوری که مثلا همه، درباره «میوه ممنوعه» یا «صاحبدلان» حرف بزنند. این روند طبیعی است و در همه جای دنیا این‌گونه است. یک وقت است که اتفاق ویژه‌ای رخ می‌دهد که استثنا‌ست. اما این طبیعی است که با توجه به استفاده مردم از رسانه‌های مختلف، دیگر به آن‌صورت فیلم شاخص نداریم و این لزوما به معنی این نیست که فیلمنامه‌ها بهتر یا بدتر شده‌اند. به نظر من، نسبت به قبل، فیلمنامه‌ها بسیار بهتر شده‌اند.»

نویسنده «قلب یخی» در پاسخ به این ادعا که برخی معتقدند ساختارها و خط‌قرمزهای سازمان باعث شده روند نگارش سریال در تلویزیون به نسبت ساخت اثر در شبکه نمایش خانگی دشوارتر باشد، گفت: «‌اولین سریال نمایش خانگی را من کار کردم؛ به اسم «قلب یخی». کاری که در سریال «انقلاب زیبا» در تلویزیون توانستم انجام بدهم، در شبکه نمایش خانگی که متعلق به بخش خصوصی است، نتوانستم به شکل کامل انجام دهم. اولین سریال فضای مجازی را به اسم «پیکسل» انجام دادم؛ کاری را که همین الان در سریال «پدر» برای شبکه دو انجام می‌دهم خیلی جاها نتوانسته‌ام برای «پیکسل»، انجام دهم. نکته بعد، اینکه کدام یک از فیلمنامه‌نویس‌های حرفه‌ای، یک فیلمنامه خوب با قصه شاهکار به صداوسیما داده است و آنها گفته‌اند که در ساختارهای ما قرار ندارد و نمی‌توانیم بسازیم؟ کسانی این حرف‌ها را می‌زنند خودشان این‌ها را تجربه نکرده و حرف‌هایی را از بیرون شنیده‌اند.»

عنقا در پاسخ به این سوال که این اصرار صدا و سیما بر افزایش تعداد سریال‌ها برای چیست؟ گفت: «مخاطب خوراک می‌خواهد و با یک سریال نمی‌توان حجم بالای مخاطب را راضی نگه داشت. اتفاقا این نقطه‌ای است که باید از آن حمایت کرد و البته نقطه ضعف‌های آن را هم برطرف کرد. اینکه تلویزیون تلاش می‌کند سبد خود را وسیع‌تر کند و به جای دو سریال، پنج سریال داشته باشد، باید مورد حمایت قرار گرفته شود. فکر می‌کنم جامعه رسانه و هنرمندان، گاهی اوقات، یک فرافکنی‌هایی هم انجام می‌دهند. نمی‌خواهم از عملکرد مدیران دفاع کنم، اما نباید فقط از یک قالب کلیشه‌ای، انتقاد کنیم. در اینکه باید مدیران را نقد کرد و اشکالات آنها را گفت، هیچ شکی نیست. اما واقعیت این است که برخی نمی‌خواهند هیچ مسئولیتی برعهده بگیرند. تهیه‌کننده اثری را تهیه کرده و قسم می‌خورم که حتی یک بار هم فیلمنامه‌اش را نخوانده است و رفته برآورد کرده است.

شما به سیمافیلم بروید و ببینید پشت در «اتاق برآورد»، هر روز چند تهیه‌کننده نشسته‌اند. همه آنها هم تعداد 30 فیلمنامه زیر بغل دارند که 25مورد آن‌ بی‌کیفیت است! بیاییم ما به عنوان فیلمنامه‌نویس، کارگردان و تهیه‌کننده مقداری مسئولیت به عهده بگیریم. تهیه‌کننده‌های نسل اول همین تلویزیون امثال آقایان حسن بشکوفه و رضا جودی برای اسم خودشان اعتبار قائل بودند. آنها هم با بودجه محدود کار می‌کردند. الان به این صورت نیست و بخشی از مساله ضعف سریال‌ها به جامعه هنری مربوط است، ربطی به مدیران ندارد. کارگردانی که هنوز این پروژه را تمام نکرده و وسط پروژه، قرارداد پروژه بعدی را می‌بندد واقعا چقدر برای اسم خودش ارزش و اعتبار قائل است؟

زینب تقوایی، تهیه‌کننده «پشت بام تهران»:

افزایش تولید سریال، رقابت و خلاقیت را بیشتر می‌کند

زینب تقوایی، تهیه‌کننده جوانی است که با تولید آثاری مثل «دودکش»، «مدینه»، «پشت‌بام تهران» و «زیر پای مادر» با کارگردان‌ها و فیلمنامه‌نویسان مطرح تلویزیون، حالا دیگر جای پای خود را محکم کرده است. خودش می‌گوید: «پیش از کار تولید، 10 سال در حوزه برنامه‌سازی مشغول کار بودم ولی وقتی وارد کار تهیه‌کنندگی شدم، با فضای عجیب و غریبی از طرف جامعه هنری و برخی رسانه‌ها مواجه شدم. دنبال پیدا کردن سوژه در پروژه‌های من بودند و از کاه، کوه می‌ساختند.» زینب تقوایی در حال حاضر سریالی با نام موقت «الف‌ویژه» را در مرحله نگارش دارد. حامد افضلی فیلمنامه این کار را می‌نویسد و قرار است محمدرضا هنرمند این سریال را کارگردانی کند.

او در مورد تلاش‌های اخیر سازمان صدا و سیما برای بهبود وضعیت سریال‌سازی گفت: «در این چند سالی که در حوزه نمایش کار می‌کنم، متوجه شدم تصمیماتی که در این حوزه گرفته شده، تماما برای بالا بردن کیفیت کارها بوده است؛ حالا اینکه تصمیماتی که هرازگاهی اتخاذ می‌شود درست بوده یا نه، به آن ورود نمی‌کنم و قصد واکاوی ندارم. من موافق این سیاست اخیر در سریال‌سازی هستم که هر دو فاکتور کیفیت و کمیت در سریال‌ها لحاظ شود؛ به خاطر اینکه نیروهای بیشتری درگیر کار می‌شوند و تعداد کارها بالا می‌رود؛ به نظر من، سیاست خوبی است چون این افراد قطعا غیر از این حوزه، در جاهای دیگر مشغول به کار نیستند و توانایی و تخصص آنها، درحوزه فیلمسازی است.»

بالا رفتن تعداد سریال‌ها، در صورتی که با تلاش برای بالا رفتن کیفیت کارها توامان باشد، به نظر من درست است. ضمن اینکه از این زاویه‌ هم می‌توانیم به موضوع نگاه کنیم که وقتی که تعداد کارها بالا می‌رود، می‌توان فضای رقابتی ایجاد کرد و فرصت بروز خلاقیت‌ها هم افزایش می‌یابد. شاید در کوتاه‌مدت نباید خیلی انتظار داشته باشیم که تصمیمات جدید در حوزه نمایش، یک انقلابی به وجود بیاورد و کن‌فیکون کند، اما در طولانی‌مدت، تصور من این است که تصمیم به تعدد کارها، اتفاق بدی نیست. به شرط آنکه، هم و غم همه، از مدیران گرفته تا سازندگان و تهیه‌کننده‌ها و نویسندگان، معطوف به افزایش کیفیت کارها باشد.

تقوایی در پاسخ به این سوال که آیا تعداد بالای سریال‌ها، باعث نمی‌شود، بودجه بین سریال‌ها تقسیم شده و کیفیت برخی آثار کم شود، گفت: «این نکته مهمی است، چون یک سریال که در یک اشل طراحی می‌شود، بودجه خاص خودش را لازم دارد و شما در یک حد خاص می‌توانید آن را مدیریت کنید و می‌طلبد که بودجه خاص خودش را داشته باشد. مدیران در این مورد هم فکرهایی کرده‌اند و حالا جسته و گریخته اخباری شنیده‌ام مبنی‌بر اینکه راه‌حل‌هایی هم پیدا شده است و احتمالا به‌زودی شاهد این باشیم که سریال‌ها دسته‌بندی شوند و سریال‌هایی که قرار است در یک اشل متفاوت طراحی شوند، بودجه خاص خود را داشته باشند و فکر می‌کنم که در سیاست‌های جدید این در دستور کار قرار گیرد.»

تقوایی در بخش دیگری از صحبت‌هایش به مشکل ضعف فیلمنامه‌ها اشاره کرد و گفت: «یکی از مشکلات سریال‌سازی، نبود فیلمنامه‌ها و طرح‌های مناسب است. ما نویسنده خوب کم داریم. من نمی‌توانم بگویم به خاطر سازمان است. بسیاری از نویسندگان ما مطالعات پایینی دارند، جسارت نوشتن و سواد کافی ندارند. همان‌طور که کارگردان خوب هم کم داریم. نویسندگی بخش مهمی است و من امروز در حوزه نگارش با چالش زیادی روبه‌رو هستم. توقعات مردم بالا رفته است و فکر می‌کنم که نویسندگان ما مقداری از مسائل روز و مطالباتی که توقع مخاطب است؛ عقب افتادند.»

وی در پاسخ به سوالی در مورد محدودیت‌هایی که بخش تولید بر نگارش و ساخت یک اثر می‌گذارد، گفت: «مدیران سازمان چنانچه در ارتباط با یک طرح یا فیلمنامه، به این نتیجه برسند که می‌تواند یک اثر متفاوت باشد و بنا به قصه و داستان آن، ضرورت دارد که لوکیشن خاصی داشته باشد، قطعا حمایت خواهند کرد. کسانی که اکنون در جایگاه مدیریت سازمان قرار گرفته‌اند افرادی هستند که سال‌ها در عرصه فیلم‌سازی کار کرده‌اند. من فکر می‌کنم تصمیماتی که در گذشته گرفته شده، مربوط به شلختگی‌هایی بوده که به مرور زمان به وجود آمده است. در گذشته سریال‌هایی داشتیم که اصلا کیفیت بالایی نداشتند اما بودجه بالایی دریافت می‌کردند. مثلا یک سریالی دقیقه‌ای فلان مقدار پول می‌گرفت در حالی که نصف آن را باید می‌گرفت.»

محسن چگینی، تهیه‌کننده «ساختمان پزشکان»:

نمی‌شود با نگاه ۳۰ سال پیش در برنامه‌سازی امروز موفق بود

محسن چگینی، تهیه‌کنندگی سریال‌هایی چون «مسافران»، «دزد و پلیس»، «چهارخونه» و «ساختمان پزشکان» را بر عهده داشته است؛ از جمله‌ معدود آثار تلویزیونی که به عرصه تازه‌ای از قصه‌گویی‌، روایت و پرداخت به شخصیت‌ها ورود کرده‌اند. به خصوص در مورد سریال اخیر او، «گسل» که تجربه تازه‌ای از کمدی سیاسی ارائه کرده این موضوع صدق می‌کند. چگینی در گفت‌و‌گوی تلگرامی به سوالات «فرهیختگان» این‌گونه پاسخ داده است:

در سال‌های اخیر، روند سریال‌سازی تلویزیون با مسائل و مشکلات متفاوتی مواجه بوده تا جایی که دامنه این اشکالات، تغییرات مدیریتی و ساختاری را برای این بخش از سازمان، به همراه داشته است. چه عواملی باعث بروز چنین وضعیتی شده است؟

تا وقتی سریال‌سازی سفارشی باشد و عرضه و تقاضا در آن لحاظ نشده باشد، روند همین خواهد بود و تصور تغییر مدیریت و ساختار در سازمان مشکلی را حل نخواهد کرد. تلویزیون احتیاج به تغییر در تفکر مدیریتی دارد؛ تفکری که به‌روز باشد و نگاه دقیق به موفقیت برنامه‌سازی در دنیا داشته باشد. نمی‌شود با نگاه ۳۰ سال پیش در برنامه‌سازی امروز موفق بود.

در شرایط حاضر وضعیت سریال‌سازی در سازمان صدا و سیما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نظر شما در مورد تصمیمات فعلی به خصوص ساخت سریال‌های متعدد در سازمان چیست؟

وضعیت سریال‌سازی هم تابع همین نگاه است. سریال‌هایی در دنیا ساخته می‌شوند که فصل‌های طولانی داشته باشند و فقط در صورت عدم‌موفقیت در یک فصل، تمام می‌شوند. تلویزیون باید به سمت سریال‌هایی با فصل‌های زیاد برود تا بیننده خود را در بلند‌مدت دوباره جذب کند. تعدد سریال‌های یک فصلی مخاطب را به پای گیرنده‌ها بر‌نمی‌گرداند.

این اصرار بر بالا بردن تعداد سریال‌ها در صدا وسیما، از کجا نشات می‌گیرد؟

از همان تفکر که شاید با تعداد زیاد عناوین سریال، بیننده بیشتری جذب سیما بشود که به نظر من این امکان‌پذیر نیست. تنها فصل‌های زیاد یک سریال و کیفیت و جذابیت بیننده را بر می‌گرداند.

منبع: فرهیختگان

منبع: خبرگزاری دانشجو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۹۶۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازیگران جدید سریال «سلمان فارسی» مشخص شدند

داود میرباقری در جریان بازدید پیمان جبلی و مسئولین صداوسیما از پشت صحنه سریال سلمان فارسی به این نکته اشاره کرد که تدوین سریال در حال انجام است و تلاش‌مان را می‌کنیم سریال را سال ۱۴۰۵ به پخش برسانیم. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما با همراهی محسن برمهانی معاون سیما از پشت صحنه سریال «سلمان فارسی» بازدید کرد و در جریان روند تولید آن قرار گرفت. در این بازدید مهدی نقویان رئیس سیمافیلم و جمعی از مدیران ستادی معاونت سیما حضور داشتند.

در ابتدا جبلی در کنار داود میرباقری (کارگردان) ، برمهانی (معاون سیما) و حسین طاهری (تهیه‌کننده) و گروه همراه به تماشای سکانس‌هایی از پروژه نشستند و بخش هایی از سریال در حضور وی تصویربرداری شد. در ادامه میرباقری و طاهری، رئیس سازمان صداوسیما را در جریان روند تولید سریال قرار دادند و توضیحاتی درباره لوکیشن آتشکده ماربین ارائه کردند.

نگاهی به هیاهوی جدید درباره سریال «پایتخت»

انوش معظمی، امیررضا دلاوری، فرخ نعمتی و حسام منظور از جمله بازیگرانی بودند که در لوکیشن آتشکده ماربین حضور داشتند و مقابل دوربین رفتند.

سکانسی که در بازدید جبلی تصویربرداری شد، مربوط به بازی انوش معظمی و حضور هنروران بسیاری بود که در کنار این بازیگر قرار داشتند.

جبلی در حاشیه بازدید از پشت صحنه این سریال گفت: ما در سازمان صداوسیما تمام هم و غم و تلاش‌مان این است که نیازهای این مجموعه فاخر و تاریخی و جریان ساز تامین شود. خوشبختانه مراحل تولید اعم از تهیه و تامین زیرساخت ها و ساخت و سازها و یا تامین مراحل مختلف تولید طبق برنامه پیش می‌رود.

وی ادامه داد: امسال یکی از سخت ترین سال‌های تولید سریال در طول این هفت سال است که تولید این سریال آغاز شده است. می‌توانم بگویم امسال یک سال سرنوشت ساز است. لذا وظیفه ما در سازمان صداوسیماست که از همه ظرفیت‌ها و اختیارات‌مان استفاده کنیم تا این مجموعه طبق برنامه ریزی پیش برود. چون استاد میرباقری و همکارانشان با جدیت مثال‌زدنی کار را پیش می برند. در سرمای زمستان و در مناطق پربرف و در گرمای تابستان زیر آفتاب کار را با دقت و وسواس و حساسیت کار را دنبال می‌کنند. امیدوارم ما و همکارانمان در سازمان و به خصوص سیمافیلم هم بتوانیم همچون گذشته در خدمت‌شان باشیم.

تلاش برای پخش در 1405

در ادامه میرباقری درباره روند تولید سریال افزود: فصل تولد سلمان را گرفته ایم و این روزها کار ادامه دارد. در اصل سکانس ها مربوط به بودخشان (پدر سلمان)، فرماندار جی است که در آتشکده ماربین مقابل دوربین می‌رود. 

وی در پاسخ به این سوال که کار چه زمانی به پایان خواهد رسید هم گفت: ما طبق برنامه پیش می رویم؛ تدوین هم در حال انجام است و تلاشمان می‌کنیم سریال را سال 1405 به پخش برسانیم. 

اینجا یک دانشگاه عظیم است

حسین طاهری هم درباره تولید سریال گفت: سلمان فارسی یکی از مجموعه های بزرگ صداوسیماست که در تولید آن هم نگاه مدیران و هم نگاه ما به آینده و نسل‌های بعدی است. اینجا یک دانشگاه عظیم است که نسل‌ها را برای صنعت فیلمسازی رشد می‌دهد.

وی ادامه داد: در معماری مجموعه تلاش شد تا یک کار جدی از ایران باستان را به جا بگذاریم. دوره ای که مغفول مانده بود اما با همت دکتر جبلی این بستر ایجاد شد. 

جبلی در انتها به تماشای راش‌هایی از سریال نشست و با طاهری، میرباقری و احمدجو درباره قصه و بخش‌های مختلف این سریال  گفت‌وگو کرد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سریال «سلمان فارسی» ۱۴۰۵ به پخش می‌رسد
  • خنثی‌سازی امنیتی‌ترین طراحی عملیات نفوذ و خرابکاری صنعتی سرویس اطلاعاتی موساد در ایران روی آنتن شبکه یک سیما
  • تلاش برای پخش سریال سلمان فارسی در سال ۱۴۰۵
  • میرباقری: فصل تولد «سلمان» را گرفته‌ایم و این روز‌ها کار ادامه دارد
  • بازیگران جدید سریال «سلمان فارسی» مشخص شدند
  • واکنش جبلی به جلوگیری از پخش سریال «حشاشین»
  • پروژه قهرمان‌سازی از رئیسی؛ کدام دستاورد دولت در قالب فیلم و سریال می‌گنجـد؟
  • درخواست مخاطبان برای تولید نون‌ خ ۶
  • فرجی: در فصل ۵ «نون خ» هفت نفر دست و پایشان شکست/ صحبت کردن درباره فصل جدید زود است
  • «نون خ» چه خط‌قرمزهایی را رعایت کرد؟