تلویزیون در حصارِ چند تهیهکننده خاص؟/ تبعیضی که صدای قدیمیها را درآورده است
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۱۹۰۷۵
تلویزیون این روزها با مشکلِ تهیهکنندگی مواجه است؛ جایی ضعفی در برنامهسازی یا سریالسازی میبینیم حتماً باید به دنبالش برویم که به چه کسی تهیهکنندگی واگذار کردهاند؟ البته برخی از قدیمیها، این سؤال را دارند که چرا فقط به عدهای خاص کار میرسد؟
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بسیاری از کارشناسان و منتقدین بر این باورند که در کنار فیلمنامه، طرح و ایدهپردازی، تهیهکننده کارنابلد و حضور تکراری چند تهیهکننده خاص، مشکل اساسی سریالها و برنامههای تلویزیونی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروز با نگاهی به برخی از سریالهای بزرگ و یا برنامههای پربیننده ردّ پایی از تهیهکنندگانی را میبینیم که روزگاری جزو مدیران تلویزیون بودند و حالا یا بازنشسته شدهاند و یا با ارتباط و روابط خاص کماکان نامشان در تیتراژ سریالها و برنامههای تلویزیونی پرطرفدار و تحت سیطره سرمایهداران و اسپانسرها دیده میشود. حتماً قدیمیهای با تجربه و جوانان خوشذوقی وجود دارند که صداوسیما میتواند برنامهها و سریالهایش را میان آنها تقسیم کند و کار فقط به عدهای خاص نرسد.
یکی از امتیازات این تقسیم عادلانه و تبعیض قائل نشدن، کیفیت کارها را نیز بالا میبرد، خلاقیت و نوآوری را به تلویزیون برمیگرداند. دیگر شاهد طرحها و سناریوهایی نیستیم که با رابطه به شوراهای خاص میرود و فارغ از فرآیندهای معمول اداری سازمان صداوسیما کارهایش به سریالها و برنامههای نه چندان موفقی تبدیل میشود. چون آن شوراها با حضور برخی از تهیهکنندگان، کارگردانان و حتی نویسندگان خاص برگزار میشود.
باید این سد را شکست که فقط عدهای خاص همیشه باشند و به بقیه هم میدان داد. واقعاً مخاطب از این همه نگاههای یکسو و سلایقِ خاص و محدود خسته شده است و نیاز به باز شدن فضای سریالسازی و برنامهسازی هست. قابل تقدیر است که صداوسیما در همه شبکهها سریال و برنامه پخش میکند، در صورتی که زمانی مخاطب باید منتظر میماند تا یک قسمت سریال را ببیند و حالا هر شب میتواند از شبکههای یک، دو و سه، سریال ببیند.
پخش هر شبی سریال تلویزیونی و تعدد برنامههای ترکیبی فارغ از متنوع بودن و توجه به مخاطب، یکسری معایب هم بهدنبال دارد؛ از مهمترین آن میتوان تعجیل در تولید، عدم توجه به محتوا، سوژههای تکراری و ناپختگی فیلمنامه و گافهای در ساخت و... اشاره کرد. نمونه بارز آن سریالهایی است که روی آنتن میرود و یا برنامه تلویزیون میشود. برنامههایی که حتی برندند و فصلها از حضورشان روی آنتن میگذرد اما تکرار پشت تکرار و نتوانستهاند آن تأثیرگذاری مطلوبی که باید روی مخاطب داشته باشند.
از طرفی برخی تهیهکنندگان جوان و جویای نام هم صاحب برنامه و یا سریال میشوند که به خاطر کارنابلدی و عدم اشراف روی آن ژانر و گونه نمایشی نتوانستهاند به توفیقی دست پیدا کنند. در حال حاضر برنامههاییاند حتی با حضور مجری چهره و یا سلبریتی خاص هم نتوانستهاند راهی به جایی ببرند و فقط آنتن را معطلِ حضورشان کردهاند. اگر تهیهکنندهای برنامهای درباره کتاب و کتابخوانی ساخته و مخاطبینی داشته، قرار نیست در هر ژانر و گونه دیگری بتواند برنامهسازی کند نباید انتظار تکرار موفقیت داشته باشیم. چون هر تهیهکنندهای برای هر نوع برنامه و سریالی ساخته نشده و اینجا نیاز است مدیران تلویزیون فقط با عدهای تهیهکننده خاص کار نکنند و در را به روی با تجربههای کمکار و جوانان خوشذوق و با استعداد باز کنند.
این مخاطب فقط به صداوسیما محتاج نیست و ابزارها و دریچههای مختلف رسانهای به روی مخاطب باز است و خوراکهای متنوع و کاربردی را بیش از همیشگیهای تکراری میپسندد. اگر روند تولید خوراکهای تکراری با اعمال نگاههای یکسویه ادامه پیدا کند نباید خیلی انتظارِ مخاطب پروپاقرصِ پای تلویزیون را داشته باشیم. مخاطب را باید با نگاههای متنوع و روشنگر نگه داشت؛ باز کردن فضا برای تهیهکنندگان متنوع، سازندگان و حتی نویسندگان جدید فرصت جدیدی را برای نمایش نگاهها و دیدگاههای جدید در رسانه ملی فراهم میکند.
در این بلبشوی بیکاری، برخی از مدیران صداوسیما که دوران بازنشستگی را میگذرانند در جامه تهیهکننده، بهترین موقعیتهای سریالسازی و برنامهسازی را بدست میآورند. به قولِ تهیهکننده قدیمی که دوست نداشت نامی از او برده شود به این نکته اشاره کرد اتفاقاً تعداد این تهیهکنندگان کم و محدود نیست و همچون مافیا و جریانی روز به روز عرصه را بر تهیهکنندگان کاربلد و آزاد تنگ میکنند. این گروه از تهیهکنندگان به خاطر داشتن ارتباطات گستردهتر و به نوعی نفوذ بیشترشان در سازمان صداوسیما که شوراهای مربوطه در ساخت برنامه و سریال را به خوبی میشناسند و همه اینها دست به دست هم میدهد همیشه آنها باشند که بهترینها را جلوی دوربین ببرند و سَرِ بقیه، بیکلاه میماند.
در میانه رقابتهای منفی و مخربِ شبکهای، تهیهکنندهای که کاربلد هم نیست با استفاده از مجری صاحبنامی، این شبها برنامه روی آنتن میبرد اما بدون خلاقیت و نوآوری خاصی، بر پایه جاافتادن آن مجری برای مخاطبین، شکست خوردهاند؛ در واقع اتفاقی شدهاند که هیچ سرمنزلی ندارد. چون شبکهها به جز رقابت و کُرکُریهای بچهگانه، دست به دامان هر نوع رفتار و اتفاقی روی آنتن میشوند و از کیفیت و محتوا فاصله میگیرند. مدیران ما باید بیاموزند پایشان را فراتر از دیده شدن در فضای مجازی و نظرسنجی سازمان صداوسیما قدم بردارند و به فکرِ "رضایت مخاطب" باشند.
باید ببینیم برای تلویزیون فرهنگ ملی و دینی و اعتلای اندیشه و رسانه اهمیت دارد یا جولان بیفرهنگیها و عرض اندام در فضای مجازی؟! صداوسیمای جمهوری اسلامی که حکم دانشگاه را دارد و از سوی مردم بیش از هر رسانهای مورد توجه است بیش از همه باید به مقوله فرهنگ اهمیت دهد. تلویزیون به جای توجه به عدهای خاص و اعمال نگاههای یکسویه، تسهیلات لازم برای ساخت برنامهها و سریالهایی فراهم کند که با هدف حفظ و اشاعه فرهنگ دینی و ملی برای سریالسازان و تولیدکنندههای برنامه را فراهم آورد.
زمانی توجه به ادبیات و هنر کهن در تلویزیون خیلی مورد توجه بود و برنامههای مختلفی درباره آنها ساخته شد که مورد توجه عموم نیز قرار گرفت. مصداق بارز آن مجموعه "مثل آباد" مرحوم رضا ژیان یکی از شاخصترین مجموعههایی بود که در حفظ ضربالمثلهای ایرانی بسیار مؤثر بود. شاید اگر چنین مجموعهای ساخته نمیشد، اکنون بسیاری از ضربالمثلها از حافظه فرهنگی و ادبی مردم پاک نشده بود. شاید یکی از علتهای فراموش شدن حفظ و اشاعه فرهنگ در تلویزیون ساخته نشدن برنامهها و سریالهای متناسب با این دغدغهها، واگذاری تهیهکننده به عده خاص و پررنگ بودن حضور اسپانسرها و حامیان مالی در تلویزیون است. البته که برخی از مدیریتها و سیاستهای غلط هم مزید بر علت شده که ساخت آثار نمایشی که فرهنگ و آیینهای ایرانی و اسلامی را نشان دهد، عقب بیفتد.
سیاستی که تلویزیون در کپیکاری از فرهنگهای غربی که نعل به نعل آن را روی آنتن میبینیم و هیچ بومیسازی اتفاق نیفتاده که اینها فرهنگ ایرانی و اسلامی را تحتالشعاع قرار میدهد. آسیبهای زیادی به باورهای مردم زده و آنان را از ادبیات و فرهنگ کهن خویش دور کرده است. اسپانسرها نباید از اهرم مالی خود سوءاستفاده کرده و بر مدیران تلویزیون و خواستههایشان فشار بیاورند تا فقط آنچه آنان اراده میکنند در تلویزیون تولید شود.کدام اسپانسری را در تلویزیون میشناسید که دنبال حفظ و اشاعه فرهنگ باشد؟ این تکه کلام بسیاری از مدیران دلسوز و تهیهکنندگان و هنرمندان دغدغهمند تلویزیون است که وقتی طرحشان را برای تصویب ارائه میدهند و به آنها میگویند اسپانسرتان کو؟ آنجاست که این جمله بالا را تکرار میکنند، کدام حامی مالی روی این طرح فرهنگی سرمایهگذاری میکند؟
یکی از این مجموعههایی که سعی کرد در راستای فرهنگ دینی و ایرانی ساخته شود "حکایتهای کمال" بود؛ گرچه این سریال با کاستیها و ضعفهایی همراه بود. به بهانه معضل تهیهکنندگی و حضور عدهای خاص و انتقادات او به این اتفاقات و مشکلات فصل دوم "حکایتهای کمال"، محسن شایانفر تهیهکننده پیشکسوت سینما و تلویزیون با خبرنگار خبرگزاری تسنیم گفتوگویی کرد.
شایانفر با انتقاد از توجه تلویزیون به چند تهیهکننده خاص، تأکید کرد: متأسفانه امروز میبینم عدهای بیکارند که تجارب گرانبهایی دارند و جوانانی هم میتوانند کارهای خوبی را برای تلویزیون تهیهکنند در کنارِ گودند و عدهای همیشه هستند و چند کار را با هم تهیه میکنند. این معضل باعث شده که تنوع سوژه و موضوع را کمتر ببینیم. من 40 سال است در رسانهملی و سینما فعالیت میکنم و شاهد فراز و فرودهایی در نوع مدیریت بودهام. "خستهدلان" مصداق بارزی است که مخاطب را به یاد احادیث میاندازد.
وی با اشاره به سریال "ملکوت" ماه مبارک رمضان، تأکید کرد: وقتی در چند سال اخیر به سریالهای رمضانی نگاه میکنم واقعاً جای موضوعات معنوی و مذهبی خالیست. ما "ملکوت" را تولید کردیم که به مرگ و قیامت میپرداخت. بازتابهای خوبی داشت و در کنار "زایندهرود" حسن فتحی و "جراحت" محمدمهدی عسکرپور یکی از بهترینهای رمضان بودیم. من تهیهکننده "دزدان مادربزرگم" نباید تلویزیون با من اینگونه برخورد میکرد هنوز درگیر تسویه حسابِ تلاشگران "حکایتهای کمال" باشم. سریالی که شهرکی به عنوان سرمایه برای تلویزیون به جا گذاشت.
این تهیهکننده قدیمی خاطرنشان کرد: ریزش مخاطبِ تلویزیون دلیلش تعدد شبکه نیست بلکه یکی از آسیبهای محرز، تهیهکنندگان همیشگی تلویزیوناند که در دامنه بستهای قرار گرفتهاند و کسی را راه نمیدهند. نیاز به تنوع ژانر، خلاقیت و نوآوری داریم و باید مخاطبین کارهای متنوعی را پای تلویزیون ببینند. کارها هم بین چند تهیهکننده میچرخد و بقیه کار نمیکنند یا به آنها کار نمیدهند. آنقدر کارهایی بوده که در شوراهایشان بدون تصویب مانده و مجوز ساخت نگرفتهاند؛ دلیل آن ارتباط سالاری است.
وی با اشاره به اینکه تلویزیون بسیار خوش استقبال و بدبدرقه است، درباره پذیرفتن تهیهکنندگی سریال "حکایتهای کمال" گفت: من اگر اسفندماه 1396 دوباره به تلویزیون آمدم بنابر خواست مدیریت فیلم کودک و نوجوان بود. آمدیم کار کردیم و چندین برابر هزینه کردیم تا کاری با کیفیت و لوکیشن جذاب و دیدنی در معرض دیدگان مخاطب قرار گیرد. فیلمنامه اپیزودیک 30 دقیقهای را به 45 دقیقه سریالی تبدیل کردیم تا برای بیننده جذابتر باشد. و کلی اتفاق دیگر که در برآوردهای سازمان صداوسیما دیده نشده بود و البته کاری که برای شهرک کمال کردم برای مجموعهای 150 قسمتی چند فصله بود اما الان هنوز تسویه حساب فصل اول "حکایتهای کمال" باقی مانده و مسئولیت پرداخت را به شخصی دیگر واگذار کردهاند. این کار اصلاً حرفهای نیست و حالا که شنیدهام قرار است فصل دوم این مجموعه را هم به تهیهکننده دیگری واگذار کنند.
منبع:تسنیم
منبع: دانا
کلیدواژه: سازمان صداوسیما چند تهیه کننده حکایت های کمال تهیه کننده خاص تهیه کنندگان برنامه سازی تهیه کنندگی روی آنتن سریال سازی عده ای خاص سریال ها قدیمی ها نگاه ها روی آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۱۹۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاموشی صدای ماندگار ورزش
هربار که در طول سالهای قبل پیچ رادیو را میچرخاندیم تا صدا به وقت ورزش به گوشمان برسد، صدای مسعود اسکویی نشانمان میداد که به ایستگاه رادیو ورزش رسیدیم؛ همینقدر آشنا و پر از خاطره. مسعود اسکویی را باید ازجمله قدیمیترین مجریان و گویندگان ورزشی صدا و سیما دانست. او اخیرا به واسطه شکستگی ناحیه لگن و پا در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده بود و در نهایت چشم از جهان فروبست. زندهیاد اسکویی دوره تهیهکنندگی برنامههای تلویزیونی را در تلویزیون آلمان گذراند و یک سال در شهرهای زونه گورگ و ماینس با تلویزیون همکاری کرد. یکی از شاخصههای او در اجرا، ارائه گزارش مسابقات ورزشی بدون نگاه جانبدارانه بود. اسکویی ازجمله گویندگانی بود که بیش از پنج دهه در رادیو و تلویزیون فعالیت کرد و با صدای متفاوت و جوانی که داشت، مخاطبان را پای رادیو و تلویزیون میکشاند. او از سال ۱۳۴۵ به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و سابقه حدودا ۵۷ سال گزارشگری و فعالیت در رادیو و تلویزیون را برای خود به ثبت رساند. ابتدای کار او گویندگی اخبار در تلویزیون بود و با گزارش بازی دوستانه فوتبال بین تیمهای پرسپولیس و کویت (در کویت، سال ۱۳۵۰) وارد تیم گزارشگران شد. صدای خاص او باعث شد در دورانی که تلویزیون هنوز فراگیر نشده بود، بسیاری از مخاطبان صحنههای مسابقات ورزشی را با صدای او در خاطر تجسم کنند.استمرار برای ماندگاری
استاد اسکویی پیش از این و به مناسبت سالگرد رادیو ورزش گفته بود: ۲۲ سال پیش شاید خیلیها میگفتند شما در شبکه رادیویی ورزش چه کار میخواهید بکنید؟ چه میخواهید بگویید؟ اما امروز میبینیم شبکه ورزش به جایی رسیده که حتی ۲۴ ساعت هم برای آن کم است و باید کانال دیگری هم کنار این شبکه باشد و اگر آن کانال هم راهاندازی شود، برای آن ۲۴ ساعت برنامه خواهیم داشت چون این شبکه توسعه یافته و مخاطبان وفاداری پیدا کرده است.او عنوان کرده بود: تخصص اصلیام، والیبال است ولی چون آن زمان تعداد کسانی که گزارش ورزشی میکردند کم بود، فوتبال هم گزارش میکردم. مجبور بودیم همه ورزشها غیر ازکشتی را هم گزارش کنیم. دردوران آموزش یاد دادهاند که باید طوری گزارش تهیه کنیم که مخاطب خودش را درکنار زمین احساس کند. وقتی درگزارش والیبال میگویم که از منطقه۲ آبشار را زدند، شنونده باید بداند منطقه ۲ کجاست. یک گزارشگر ورزشی باید دقیق شماره لباس ورزشکار را بلد باشد یا باید بداند پست فلان بازیکن چیست و درچه منطقهای بازی میکند. حتی رنگ لباسها را باید برای شنونده توضیح دهیم؛ مثلا زمانی که میگویم توپ در منطقه ۲ خوابید، باید تشریح کنم که توپ درمنطقه دوی زمین کدام تیم خوابید! اینها را باید دقیق درگزارشها رعایت کرد که متأسفانه برخی دوستان از آن غافلند.یا مثلا وقتی میگویم لیبرو، باید توضیحبدهم لیبرو چه کسی است. مجری یا گزارشگر نباید جانبداری کند و علائق خودش را نشان بدهد چون هر بیننده یا شنوندهای زود متوجه میشود گزارشگر به چه سمت و سویی گرایش دارد. البته گاهی که تیمهای با تیمهای خارجی بازی دارند که طرفداری نسبی قابل قبول است.
یک عاشق و یک صدای ماندگار
دوستان و همکاران مسعود اسکویی خاطرات بسیاری از او دارند. خسرو والیزاده، گزارشگر قدیمی در همین خصوص به جامجم گفته بود: من و آقای اسکویی بیش از ۳۰ سال همکار بودیم و در واقع ایشان استاد من بود. مرتب هم با هم کار میکردیم اما این اواخر به دلیل شرایط جسمانی، ایشان کمتر سر برنامه میآمد. در این مدت هم وزیر و برخی بازیکنهای قدیمی به عیادتشان رفتند. ما در برنامههای بسیاری همکار بودیم اما برنامهای که به صورت طولانیمدت در خدمتشان بودم برنامه «صدای ورزش» بود که البته مدتی است پخش نمیشود. من فکر میکنم دلایل بسیاری باعث میشود یک نفر تا این حد در کار خود موفق باشد و مردم هم دوستش داشته باشند. یکی از مهمترین آنها عشق به کارشان بوده. چون من هم این خصوصیت را دارم و بهنظرم تا کسی به کارش عشق نورزد و آن را دوست نداشته باشد و در درجه اول به درآمد آن فکر کند، نمیتواند در کارش موفق و ماندگار شود. مورد بعدی، صدای ایشان بود که بسیار صدایی مخملی و ماندگار و بسیار جذاب و گیرایی داشت و بعد هم باشخصیت و بیحاشیه بودنش و احترامی که در جمع رسانهایهای ورزشی دارد، باعث چنین شخصیتی ماندگار شد.
صدای ماندگار ورزش ایران
کیومرث هاشمی، وزیر ورزش هم در پی درگذشت مسعود اسکویی پیام تسلیت منتشر کرد. در متن پیام او آمده است: در نهایت تأسف و تاثر، گوینده پیشکسوت رادیو «استاد مسعود اسکویی» دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. زندهنام استاد مسعود اسکویی با صدای خاص، شاخص و کمنظیرش راوی لحظات افتخارآفرین ورزشکاران و تیمهای ورزشی ایران عزیز بود و همواره صدای نافذش در گوش مردم ورزشدوست، طنینانداز میشد. صدای ماندگاری که یادآور روایتهای مختلفی از ورزش ایران بود و همواره با صداقت، تخصص و انصاف سخن بر زبان میراند و نقشآفرینی مهمی در شور و نشاط اجتماعی داشت و با نقد و نظرهای کارشناسانه خود اثرات مهمی را در ورزش کشور برجای گذاشت.بدون شک آنچه از مسعود اسکویی بهعنوان یک شخصیت برجسته رسانهای در تاریخ ورزش ایران و رسانه ملی به یادگار ماند، میتواند الگوی مناسب و قابل اعتنا برای جوانان علاقهمند به این حرفه باشد. به این وسیله ضایعه فقدان اندوهبار گوینده توانا و فرهیخته رادیو را به خانواده محترمش، همکاران این مرحوم در رسانههای جمعی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خصوصا اهالی رادیو ورزش تسلیت میگویم و برای آن عزیز غفران و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستارم.
چشم امید به بازگشت او داشتیم
در پی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، رئیس سازمان صداوسیما در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. متن پیام به این شرح است: چشم امید به بازگشت و بهبود استاد مسعود اسکویی داشتیم تا بار دیگر با صدای جادویی و سحرانگیز خود، گوشهایمان را بنوازد. در گفتوگو با استاد که روی تخت بیمارستان بود جز امید به آینده و انرژی فراوان شنیده نمیشد. دوست داشتیم خبرهای خوش موفقیتجوانانمان در المپیک پیشرو و مسابقات جهانی را از زبان او بشنویم، ولی در برابر تقدیر الهی چه میشود کرد. درگذشت استاد مسعود اسکویی را به خانواده، دوستان و اهالی رادیو تسلیت گفته و برای آنان صبر الهی و برای آن مرد محترم و باوقار، رحمت الهی مسالت میکنم.
گویندهای متعهد و مشتاق
همچنین علی بخشیزاده، معاون صدای رسانه ملی هم در پیامی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده رادیو را تسلیت گفت. در پیام تسلیت بخشیزاده عنوان شده است: با نهایت تأسف و تأثر درگذشت شادروان «استاد مسعود اسکویی» پیشکسوت گرانقدر عرصه رادیو و گوینده نامآشنا و صدای ماندگار رادیو ورزش را به جامعه رسانه و ورزش کشور تسلیت عرض میکنم. مرحوم مسعود اسکویی عزیز که عمر پربرکت خود را وقف خدمت به مردم و انعکاس شور و هیجان رویدادهای ورزشی به مخاطبان رادیو کرد، با صدایی گرم و گیرا و لحنی صمیمی و به یادماندنی، خاطرات ماندگاری را در اذهان شنوندگان به یادگار گذاشت. تعهد، اخلاق حرفهای، شور و اشتیاق وصفناپذیر ایشان به ورزش و عشق بیحد و مرز به رادیو، الگویی ارزشمند برای نسلهای آینده گویندگان و اهالی رسانه خواهد بود. درگذشت این گوینده پیشکسوت و پرتلاش، ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه رسانه و ورزش کشور است. از خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه و علو درجات و برای خانواده محترم، صبر و شکیبایی آرزومندیم. او تا آخرین نفس در رادیو ورزش به عشق مخاطبان زندگی کرد و یاد و خاطره او همواره در قلبهایمان زنده خواهد ماند.